در بارۀ «کسروی و کتاب بهائیگری او»
این کتاب نگاهی است بیطرفانه به آراء و اندیشههای احمد کسروی نویسنده و مورّخ مشهور و کتاب او «بهائیگری»، که در آن دین بهائی را مورد حمله و انتقاد قرار داده است. بهائیت که یکصد و شصت سال پیش از سرزمین ما برخاسته، در سالهای اخیر بیش از همیشه مطرح بوده و آگاهی و داوری در مورد آن حق همهء ایرانیان است. در میان صدها کتابی که در ردّ و یا اثبات این نهضت نگاشته شده طبعا کتاب پژوهشگر و مورّخ بنامی چون احمد کسروی بسیار انتطارها بر میانگیزد.
قسمت هایی از کتاب
«...کتاب بهائیگری کسروی که در همان دههء ۱۳۲۰ شمسی نگاشته شده در یک هدف با دیگر ردّیهها مشترک است و آن رماندن و بیزار نمودن خواننده از کلمهء بهائی است. اما کسروی با قلم توانا و هوشمندی ذاتی خود چند هدف دیگر را نیز آگاهانه دنبال نموده است. بهائیگری در زمانی از حیات اجتماعی ایران نگاشته شد که مردم و جوانان در جستجوی آرمانهای تازه بودند و جهان نوی میجستند. با پایان یافتن سلطنت رضا شاه و تمام شدن جنگ به نفع متفقین، ایران وارد مرحلهء اجتماعی تازهای میشد و جوانان شیفتهء سخنی تازه و افکاری نو و مترقّی بودند...» (فصل دوم)
«...کسروی نویسندهای چیرهدست بود. خود را در همهء مسائل صاحبنظر و آگاه میدانست و با هیچ چیز جز آنچه خود میپنداشت سر آشتی نداشت. امّا با اندک انصافی که در خود میدید در مقابل دیانت بهائی به سرگیجه و دو دلی افتاده بود. وی شیعهگری و تصوف را که ستونهای محکم اعتقادی مردم ایران است در دو کتاب خود سخت کوبیده بود و با دیدن دیانت بهائی حیرت میکرد که چگونه در چنان زمینهء دینی و اجتماعی و زیر سلطهء آن دو مذهب میتواند دیانتی مستقل بروید، آن همه شور و غوغا در ایران دراندازد و با همهء سختگیریها و کشتارها که بر پیروانش روا شد، با تعالیم انسانی و امروزین خود حتی مرزهای ایران را در نوردد...» (فصل نهم)
«از دوران قاجار تاکنون کوشش ملّایان و ردّیهنویسان آن بوده که دین بهائی را آنچه نیست معرفی کنند، و آنچه که هست نادیده گیرند و از مردم یا خوانندگان ردّیهء خود پنهان دارند. این کار در نیم قرن اخیر با کنار گذاردن بحثی سازنده، و به کار گرفتن تهمت و افترا، تبدیل به مبارزهای ناجوانمردانه فقط بر اساس تهمت و هو و جنجال شده که دو هدف را دنبال میکند. یکی گریزاندن مردم ایران از دین بهائی، و دیگر موجّه ساختن تهمتها فشارها و تبعیضهایی که سالها است جامعهء بهائی ایران دستخوش آن است و روز به روز دامنهء آن وسعت میگیرد.
استثنایی که کتاب بهائیگری کسروی دارد انصاف اوست در اینکه دین بهائی را نهضتی اصیل و ایرانی میداند نه ساختهء دست این و آن، و صحت توبهنامهای که شهرت دارد از باب در دست است، و ما از آن در صفحات پیش گفتگو کردیم، مورد تردید قرار میدهد. در این مورد باید از او سپاسگزار بود...» (فصل دوازدهم)